کد مطلب:149819 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:284

سخن امام حسین در روز عاشورا
نقل شده كه صبح روز عاشورا عمرسعد تیری را روانه ی سپاه امام حسین، علیه السلام، كرد و گفت: همه در نزد امیر - ابن زیاد - شاهد باشید كه من اولین كسی بودم كه تیراندازی كردم. و به دنبال آن چنان تیر به سوی لشكر امام حسین، علیه السلام، می آمد كه گویی قطرات باران بود. حضرت امام حسین به اصحاب خود فرمود:

قوموا رحمكم الله الی الموت الذی لابد منه فان هذه السهام رسل القوم الیكم؛ رحمت خدا بر شما، برخیزید و به سوی مرگی كه چاره ای از آن نیست بشتابید زیرا این تیرها رسولان این قوم به سوی شمایند.

و خلاصه مدتی جنگ، گرم شد و عده ای از اصحاب امام حسین به شهادت رسیدند، در این هنگام، امام حسین دست به محاسن شریف خود زده و فرمود:


اشتد غضب الله تعالی علی الیهود اذ جعلوا له ولدا و اشتد غضب الله علی النصاری اذ جعلوه ثالث ثالثة و اشتد غضبه علی المجوس اذ عبدوالشمس و القمر دونه و اشتد غضبه علی قوم اتفقت كلمتهم علی قتل ابن بنت نبیهم؛ خشم خدا بر یهود شدت یافت، آن زمان كه برای خدا فرزند قرار دادند و غضب خدا بر نصاری شدت یافت و سخت شد، آنگاه كه عیسی را ثالث ثلاثه خواندند - قایل به سه خدا شدند - و غضب خدا بر مجوس شدید شد، آنگاه كه خورشید و ماه را عبادت كردند و خشم خدا شدت یافت بر مردمی كه با یك سخن، مصمم بر قتل فرزند پیغمبر خود شدند.

آنگاه فرمود: أما والله لاأجیبهم الی شی مما یریدون حتی القی الله و أنا مخضب بدمی؛ [1] آگاه باشید، والله كه آنان را به هیچ از آنچه می خواهند، اجابت نخواهم كرد تا خدا را ملاقات كنم، در حالی كه با خون خودم رنگین شده باشم.

سه جمله از كلام امام حسین، علیه السلام، در ا ین بخش آمده كه ما از نقطه نظر بحثی كه داریم، تنها جمله ی سوم را مورد سخن قرار می دهیم، زیرا آن جمله، سخن امام حسین راجع به شخص خود آن بزرگوار و روحیات و اندیشه های بلند حضرتش می باشد.

راستی چه اراده ای و چه تصمیم قاطع و خلل ناپذیری را امام حسین، علیه السلام، از خود نشان داده و بنگریم چگونه دشمن را از


خود بطور كلی مأیوس ساخته، كه بسیار صریح و شفاف می فرماید به هیچ چیزی از خواسته های آنان تن در نمی دهم، با آنان در هیچ مطلبی توافق نخواهم كرد و بر این پیمان، ایستادگی می كنم تا با خضاب خون، وارد بر خدای تعالی گردم. شگفت انگیز است این مطلب را در روز و زمانی می گوید كه دشمن او را از هر سو احاطه كرده، راهی برای وی باقی نگذاشته، و پیوسته مورد آماج تیر دشمن از خدا بی خبر می باشد.


[1] ابن طاوس، محمد؛ لهوف، ص 88 - 89.